آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Brassy

ˈbræsi ˈbrɑːsi

معنی brassy

adjective

برنج مانند، برنجین، (مجازاً) بی‌شرم، پررو، نابخرد، بی‌تدبیر، پست، فرومایه، بدل، قلب

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brassy

ارجاع به لغت brassy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brassy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brassy

لغات نزدیک brassy

پیشنهاد بهبود معانی