فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brat

bræt bræt

شکل جمع:

brats

توضیحات:

در معنای سوم، brat مخفف عامیانه‌ی لغت bratwurst است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

(بچه) بداخلاق، ننر، لوس، سِرتِق، بدرفتار، بدعنق

The little brat refused to clean his room.

این بچه‌ی سِرتِق حاضر نشد اتاقش را تمیز کند.

My neighbor's brat is always making noise outside.

بچه‌ی بدعنق همسایه همیشه در بیرون سروصدا می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He acted like a spoiled brat during the entire trip.

او تو کل سفر عین یه بچه‌ی لوس و ننر رفتار کرد.

noun

انگلیسی آمریکایی فرزند فرد نظامی (فرزند کسی که در نیروهای مسلح مشغول به خدمت است.)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Being an army brat taught him adaptability and resilience.

فرزند ارتشی بودن به او سازگاری و تاب‌آوری را آموخت.

As a military brat, she moved to a new town every few years.

به‌عنوان فرزند فرد نظامی، هر چند سال یک‌بار به شهر جدیدی نقل‌مکان می‌کرد.

noun informal

انگلیسی آمریکایی براتوورست، سوسیس گوشت خوک (نوعی سوسیس که از ترکیب گوشت خوک، ادویه و سبزی تهیه می‌شود)

The local market sells fresh, homemade brat.

در بازار محلی براتوورست تازه و خانگی به فروش می‌رسد.

He enjoys eating bratwurst in summer.

او در تابستان از خوردن سوسیس گوشت خوک لذت می‌برد.

adjective

«شخصیتی استقلال‌طلب، بااعتمادبه‌نفس و لذت‌جو»

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brat

  1. noun a child, especially one who behaves badly
    Synonyms:
    kid urchin rascal punk youngster devil spoiled child unruly child wild one whippersnapper impudent child holy terror enfant terrible
    Antonyms:
    angel
  1. noun the child of someone in the armed forces
  1. noun a type of sausage made from pork, spices, and herbs
  1. noun characterized by a confident, independent, and hedonistic attitude

ارجاع به لغت brat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brat

لغات نزدیک brat

پیشنهاد بهبود معانی