با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Angel

ˈeɪndʒl ˈeɪndʒl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    angels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
فرشته، مالک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- And an angel of the Lord appeared to Mary.
- و فرشته‌ی خداوند بر مریم ظاهر شد.
- I was an angel and the lofty paradise was my abode
- من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
- They believed that everyone had a good angel and an evil spirit.
- آنان معتقد بودند که هر کس یک ملک خوب و یک روح بد دارد.
- My mother was an angel.
- مادرم فرشته بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد angel

  1. noun attendant of God
    Synonyms: archangel, celestial being, cherub, divine messenger, God’s messenger, guardian, heavenly being, holy being, seraph, spirit, spiritual being, sprite, supernatural being
    Antonyms: devil
  2. noun sweet, kind person
    Synonyms: beauty, darling, dear, dream, gem, ideal, jewel, paragon, saint, treasure
    Antonyms: demon, devil, fiend

Collocations

  • my guardian angel

    فرشته‌ی رهنمای من

    فرشته‌ی محافظ من

ارجاع به لغت angel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «angel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/angel

لغات نزدیک angel

پیشنهاد بهبود معانی