آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آذر ۱۴۰۳

    Angel

    ˈeɪndʒl ˈeɪndʒl

    شکل جمع:

    angels

    توضیحات:

    در معنای چهارم، همچنین می‌توان از angel investor به‌جای angel استفاده کرد.

    معنی angel | جمله با angel

    noun countable B1

    فرشته، سروش، مَلِک

    And an angel of the Lord appeared to Mary.

    و فرشته‌ی خداوند بر مریم ظاهر شد.

    The child drew a picture of an angel with colorful wings.

    کودک نقاشی فرشته‌ای را کشید که بال‌های رنگارنگی داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Many stories feature angels as protectors of humanity.

    بسیاری از داستان‌ها فرشتگان را به‌عنوان محافظان انسانیت به‌تصویر می‌کشند.

    Last night I saw the angels, tapping at the wine-shop’s door.

    دوش دیدم که ملائک در می‌خانه زدند

    I was an angel and the lofty paradise was my abode

    من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

    noun countable

    فرشته (فردی که بسیار خوب، مهربان، دل‌سوز و یاریگر است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    My wife is an angel in my life.

    همسرم فرشته‌ی زندگی من است.

    She was an angel, always ready to lend a helping hand to others.

    او فرشته بود؛ همیشه آماده‌ بود تا به دیگران کمک کند.

    noun countable

    فرشته‌ی من، عزیزم، دل‌بندم، نازنینم (خطاب به فردی که او را بسیار دوست می‌دارید)

    I cherish our moments together, my angel, more than anything.

    عزیز من، لحظه‌های با هم بودنمان را بیشتر از هر چیزی دوست دارم.

    You always know how to make me smile, my angel.

    فرشته‌ی من، تو همیشه می‌دانی که چگونه لبخند را بر لبان من جاری سازی.

    noun

    اقتصاد کسب‌وکار سرمایه‌گذار فرشته (فرد ثروتمندی که روی کسب‌و‌کاری نوپا سرمایه‌گذاری می‌کند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    They celebrated their angel's support with a special dinner.

    آن‌ها حمایت سرمایه‌گذار فرشته‌ی خود را با شامی ویژه جشن گرفتند.

    The startup secured funding from a generous angel.

    بودجه‌ی این استارتاپ را سرمایه‌گذار فرشته‌ی سخاوتمندی تأمین کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد angel

    1. noun attendant of God
      Synonyms:
      spirit guardian divine messenger spiritual being heavenly being holy being celestial being cherub archangel seraph sprite supernatural being
      Antonyms:
      devil
    1. noun sweet, kind person
      Synonyms:
      dear darling treasure sweet jewel gem saint ideal paragon beauty
      Antonyms:
      devil demon fiend

    Collocations

    my guardian angel

    فرشته‌ی رهنمای من

    فرشته‌ی محافظ من

    سوال‌های رایج angel

    شکل جمع angel چی میشه؟

    شکل جمع angel در زبان انگلیسی angels است.

    ارجاع به لغت angel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «angel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/angel

    لغات نزدیک angel

    • - angarsk
    • - angary
    • - angel
    • - angel dust
    • - angel falls (orfall)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.