شکل جمع:
angelsدر معنای چهارم، همچنین میتوان از angel investor بهجای angel استفاده کرد.
فرشته، سروش، مَلِک
And an angel of the Lord appeared to Mary.
و فرشتهی خداوند بر مریم ظاهر شد.
The child drew a picture of an angel with colorful wings.
کودک نقاشی فرشتهای را کشید که بالهای رنگارنگی داشت.
Many stories feature angels as protectors of humanity.
بسیاری از داستانها فرشتگان را بهعنوان محافظان انسانیت بهتصویر میکشند.
Last night I saw the angels, tapping at the wine-shop’s door.
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
I was an angel and the lofty paradise was my abode
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
فرشته (فردی که بسیار خوب، مهربان، دلسوز و یاریگر است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My wife is an angel in my life.
همسرم فرشتهی زندگی من است.
She was an angel, always ready to lend a helping hand to others.
او فرشته بود؛ همیشه آماده بود تا به دیگران کمک کند.
فرشتهی من، عزیزم، دلبندم، نازنینم (خطاب به فردی که او را بسیار دوست میدارید)
I cherish our moments together, my angel, more than anything.
عزیز من، لحظههای با هم بودنمان را بیشتر از هر چیزی دوست دارم.
You always know how to make me smile, my angel.
فرشتهی من، تو همیشه میدانی که چگونه لبخند را بر لبان من جاری سازی.
اقتصاد کسبوکار سرمایهگذار فرشته (فرد ثروتمندی که روی کسبوکاری نوپا سرمایهگذاری میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
They celebrated their angel's support with a special dinner.
آنها حمایت سرمایهگذار فرشتهی خود را با شامی ویژه جشن گرفتند.
The startup secured funding from a generous angel.
بودجهی این استارتاپ را سرمایهگذار فرشتهی سخاوتمندی تأمین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «angel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/angel