ادبی پری، جن، موجود خیالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the laughter of a mischievous sprite
خندهی یک جنّ بدجنس
A gentle sprite floated above the flowers, spreading her magic everywhere.
پری آرامی بر فراز گلها شناور بود و جادوی را در همهجا میگستراند.
She felt a gentle breeze, as if a tiny sprite had passed by.
او نسیم ملایمی را احساس کرد، گویی موجود خیالی کوچکی از کنارش رد شده باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sprite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sprite