با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Elf

elf elf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    elves

توضیحات

همچنین می‌توان از ouphe or ouph به‌ جای elf استفاده کرد.

معنی

noun
جن، پری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elf

  1. noun small, fairytale character
    Synonyms: brownie, elfin, fairy, fay, leprechaun, nisse, pixie
    Antonyms: giant

ارجاع به لغت elf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elf

لغات نزدیک elf

پیشنهاد بهبود معانی