شکل جمع:
elvesELF در معنای دوم مخفف عبارت English as a lingua franca است.
ELF در معنای سوم مخفف عبارت executable and linkable format است.
اِلف (موجودی خیالی شبیه انسان که معمولاً با ویژگیهای خاصی ازجمله قد کوتاه، گوشهای بزرگ و تواناییهای جادویی شناخته میشود.)
The elf crafted toys for all the children in the village.
اِلف برای همهی بچههای روستا اسباببازی درست کرد.
An elf delivered gifts to the children.
اِلف به بچهها هدیه داد.
She spotted a mischievous elf hiding behind the tree.
او اِلف بدجنسی را دید که پشت درخت پنهان شده بود.
زبانشناسی (ELF) انگلیسی بهعنوان زبان میانجی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The conference highlighted the importance of ELF in global communication.
این کنفرانس بر اهمیت انگلیسی بهعنوان زبان میانجی در ارتباطات جهانی تأکید کرد.
Researchers studied the role of ELF in international business meetings.
محققان نقش انگلیسی بهعنوان زبان میانجی را در جلسات تجاری بینالمللی مطالعه کردند.
کامپیوتر (ELF) فرمت اجرایی و مرتبط، فایل با فرمت ELF
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The security team scanned the ELF for potential vulnerabilities.
تیم امنیتی فایل ELF را برای آسیبپذیریهای احتمالی بررسی کرد.
An ELF file can be easily analyzed using specialized tools.
فایلهای با فرمت ELF را با استفاده از ابزارهای تخصصی میتوان بهراحتی آنالیز کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «elf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elf