با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Elf

elf elf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    elves

توضیحات

همچنین می‌توان از ouphe or ouph به‌ جای elf استفاده کرد.

معنی

  • noun
    جن، پری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد elf

  1. noun small, fairytale character
    Synonyms: brownie, elfin, fairy, fay, leprechaun, nisse, pixie
    Antonyms: giant

ارجاع به لغت elf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elf

لغات نزدیک elf

پیشنهاد بهبود معانی