آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ آذر ۱۴۰۳

    Elf

    elf elf

    شکل جمع:

    elves

    توضیحات:

    ELF در معنای دوم مخفف عبارت English as a lingua franca است.

    ELF در معنای سوم مخفف عبارت executable and linkable format است.

    معنی elf | جمله با elf

    noun countable

    اِلف (موجودی خیالی شبیه انسان که معمولاً با ویژگی‌های خاصی ازجمله قد کوتاه، گوش‌های بزرگ و توانایی‌های جادویی شناخته می‌شود.)

    The elf crafted toys for all the children in the village.

    اِلف برای همه‌ی بچه‌های روستا اسباب‌بازی درست کرد.

    An elf delivered gifts to the children.

    اِلف به بچه‌ها هدیه داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She spotted a mischievous elf hiding behind the tree.

    او اِلف بدجنسی را دید که پشت درخت پنهان شده بود.

    abbreviation noun uncountable

    زبان‌شناسی (ELF) انگلیسی به‌عنوان زبان میانجی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The conference highlighted the importance of ELF in global communication.

    این کنفرانس بر اهمیت انگلیسی به‌عنوان زبان میانجی در ارتباطات جهانی تأکید کرد.

    Researchers studied the role of ELF in international business meetings.

    محققان نقش انگلیسی به‌عنوان زبان میانجی را در جلسات تجاری بین‌المللی مطالعه کردند.

    abbreviation noun

    کامپیوتر (ELF) فرمت اجرایی و مرتبط، فایل با فرمت ELF

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده

    The security team scanned the ELF for potential vulnerabilities.

    تیم امنیتی فایل ELF را برای آسیب‌پذیری‌های احتمالی بررسی کرد.

    An ELF file can be easily analyzed using specialized tools.

    فایل‌های با فرمت ELF را با استفاده از ابزارهای تخصصی می‌توان به‌راحتی آنالیز کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد elf

    1. noun a mythical creature often found in folklore and fantasy literature. In many cultural traditions, elves are depicted as small, magical beings with pointed ears, known for their agility, beauty, and mischievous nature
      Synonyms:
      fairy elfin pixie brownie fay leprechaun nisse
      Antonyms:
      giant

    سوال‌های رایج elf

    شکل جمع elf چی میشه؟

    شکل جمع elf در زبان انگلیسی elves است.

    ارجاع به لغت elf

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «elf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elf

    لغات نزدیک elf

    • - eleventh
    • - elevon
    • - elf
    • - elfin
    • - elfish
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.