آخرین به‌روزرسانی:

Eleventh

ɪˈlevnθ ɪˈlevnθ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective

یازدهم، یازدهمین، یک‌یازدهم، یک قسمت از یازده قسمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the eleventh person

نفر یازدهم

the eleventh of the month

یازدهم ماه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

An eleventh share of the money is mine.

یک یازدهم پول به من می‌رسد.

He kept resisting, but at the eleventh hour he consented and got on the train.

او مقاومت می‌کرد؛ ولی در آخرین لحظه موافقت کرد و سوار قطار شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eleventh

  1. adjective coming next after the tenth and just before the twelfth in position
    Synonyms:
    11th

Idioms

at the eleventh hour

در آخرین لحظه، در آخرین فرصت، درست پیش از آنکه دیر بشود

در آخرین فرصت، درست قبل از اینکه کار از کار بگذرد

ارجاع به لغت eleventh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eleventh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eleventh

لغات نزدیک eleventh

پیشنهاد بهبود معانی