همچنین pixy نیز نوشته میشود ولی حالت نوشتار pixie رایج است.
پیکسی، پریزاد (موجودی از خانوادهی جنها که در داستانهای فولکلور و کودکان معمولاً به شکلی کوچک و انسانمانند و با گوشهای نوکتیز و کلاه نوکتیز به تصویر کشیده میشود)
My daughter believes that the garden is home to a family of pixies that come out at night.
دخترم معتقد است که این باغ خانهی خانوادهای از پیکسیهاست که شبها بیرون میآیند.
The little girl dressed up as a pixy for Halloween.
دختر کوچولو برای هالووین همانند پریزاد لباس پوشیده بود.
زن یا دختر بازیگوش و شیطون
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pixie at the party was the center of attention.
زن بازیگوش در مهمانی کانون توجه بود.
The dance floor was filled with pixies
محوطهی رقص پر از دختران شیطون بود.
پیکسی (مدل مویی کوتاه که در پشت و دور سر کوتاه و در بالای سر کمی بلندتر و دارای چتری خیلی کوتاه است)
The pixie was a popular hairstyle among celebrities in the 1960s.
پیکسی در دههی ۱۹۶۰ مدل موی محبوبی بین سلبریتیها بود.
She looked stunning with her pixie.
او با مدل موی پیکسی خود خیرهکننده به نظر میرسید.
بازیگوش، شیطون
the pixie child
بچهی بازیگوش
The pixy kitten darted around the room.
بچهگربهی شیطون دور اتاق بهسرعت حرکت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pixie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pixie