با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Imp

ɪmp ɪmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    imps

معنی

  • noun verb - transitive
    بچه شریر و شیطان، جنی، مرد جوان، وصله، پیوند زدن، قلمه زدن (گیاه)، غرس کردن، افزودن، تکه دادن، تعمیرکردن، مجهز کردن، آزار دادن، مسخره کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد imp

  1. noun mischievous child, small person
    Synonyms: brat, demon, devil, deviling, devilkin, elf, fiend, gamin, gnome, gremlin, hellion, minx, pixie, puck, rascal, rogue, scamp, sprite, troll, tyke, urchin, villain

ارجاع به لغت imp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imp

لغات نزدیک imp

پیشنهاد بهبود معانی