آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ خرداد ۱۴۰۳

    Rogue

    roʊɡ rəʊɡ

    گذشته‌ی ساده:

    rogued

    شکل سوم:

    rogued

    وجه وصفی حال:

    roguing

    شکل جمع:

    rogues

    توضیحات:

    همچنین می‌توان در شکل وصفی حال از rogueing به‌ جای roguing استفاده کرد.

    معنی rogue | جمله با rogue

    adjective

    سرکش (اشاره به ملتی که رهبران آن از قوانین و هنجارهای بین‌المللی سرپیچی می‌کنند)

    The rogue state of Myanmar has been criticized for its human rights abuses.

    دولت سرکش میانمار به دلیل نقض حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفته است.

    The rogue government's aggressive tactics put them at odds with the rest of the world.

    تاکتیک‌های تهاجمی این حکومت سرکش آن‌ها را در تضاد با بقیه‌ی جهان قرار می‌دهد.

    adjective

    جانورشناسی زیست‌شناسی سرکش

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    a rogue elephant

    فیل سرکش

    Stay away from the rogue bear wandering in the woods.

    از خرس سرکش که در جنگل سرگردان است دوری کنید.

    noun countable

    قدیمی آدم ناقلا

    She may be a rogue, but she has a heart of gold.

    او ممکن است آدم ناقلایی باشد اما قلب مهربانی دارد.

    He's a lovable rogue.

    او آدم ناقلای دوست‌داشتنی‌ای است.

    noun countable

    قدیمی پست‌فطرت، بی‌شرف، بدذات (آدم)

    The rogue stole my purse.

    این آدم پست‌فطرت کیفم را دزدید.

    Be cautious of that rogue.

    مواظب اون بی‌شرف باش.

    noun countable

    ولگرد (شخص)

    The rogue stumbled aimlessly through the city streets.

    این ولگرد در خیابان‌های شهر بی‌هدف افتان‌وخیزان راه می‌رفت.

    The park often becomes a haven for rogues.

    این پارک اغلب به پناهگاهی برای ولگردها تبدیل می‌شود.

    verb - transitive

    گیاه‌شناسی ریشه‌کن کردن (گیاهان نابهنجار)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The farmer needed to rogue out the diseased plants.

    کشاورز باید گیاهان آفت‌دار را ریشه‌کن کند.

    In order to improve the quality of the crop, it is important to rogue out the weak plants.

    برای بهبود کیفیت محصول، ریشه‌کن کردن گیاهان ضعیف اهمیت دارد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rogue

    1. noun person who deceives, swindles
      Synonyms:
      cheat swindler fraud trickster cheater crook con artist scoundrel villain rascal outlaw criminal defrauder reprobate lowlife blackguard scalawag mischief problem heel scamp ne’er-do-well bad news bad egg black sheep devil hooligan miscreant charlatan monstrosity rapscallion

    Collocations

    a rogue state

    کشور یا دولتی که قوانین و عرف بین‌الملل را زیر پا می‌گذارد، کشور خطاکار

    سوال‌های رایج rogue

    گذشته‌ی ساده rogue چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده rogue در زبان انگلیسی rogued است.

    شکل سوم rogue چی میشه؟

    شکل سوم rogue در زبان انگلیسی rogued است.

    شکل جمع rogue چی میشه؟

    شکل جمع rogue در زبان انگلیسی rogues است.

    وجه وصفی حال rogue چی میشه؟

    وجه وصفی حال rogue در زبان انگلیسی roguing است.

    ارجاع به لغت rogue

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rogue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rogue

    لغات نزدیک rogue

    • - rogation days
    • - roger
    • - rogue
    • - roguery
    • - rogues gallery
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.