فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Villain

ˈvɪlən ˈvɪlən

شکل جمع:

villains

معنی و نمونه‌جمله

noun countable

ناکس، آدم پست، تبهکار، شریر، بدذات، پست

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Ozone is considered to be the chief villain in this process.

ازن عمده‌ترین عامل مضر در این فرآیند محسوب می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد villain

  1. noun evil person
    Synonyms:
    devil sinner criminal offender evildoer rascal scoundrel creep heel brute wretch lowlife reprobate blackguard miscreant malefactor mischief-maker libertine antihero caitiff profligate enfant terrible rapscallion
    Antonyms:
    hero heroine

Idioms

the villain of the piece

مایه‌ی صد من شیر، باعث همه‌ی دردسرها، گناهکار اصلی

ارجاع به لغت villain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «villain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/villain

لغات نزدیک villain

پیشنهاد بهبود معانی