آخرین به‌روزرسانی:

Mischief-maker

ˈmɪstʃiːfmeɪkər ˈmɪstʃiːfmeɪkə

معنی

noun

شر به پا کن، دو به‌هم زن، مایه‌ی صدمن شیر، شهرآشوب، فتنه‌انگیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mischief-maker

  1. noun someone who deliberately stirs up trouble
    Synonyms:
    troublemaker trouble-maker troubler hellion scamp imp rogue scoundrel bad-hat gremlin

ارجاع به لغت mischief-maker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mischief-maker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mischief-maker

لغات نزدیک mischief-maker

پیشنهاد بهبود معانی