فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Mischance

ˌmɪsˈtʃæns ˌmɪsˈtʃɑːns ˌmɪsˈtʃɑːns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
بدبختی، بدشانسی، رویداد بد، حادثه ناگوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mischance

  1. noun an instance of misfortune
    Synonyms:
    misfortune accident mishap casualty emergency calamity catastrophe bad-luck misadventure miscalculation contretemps
  1. noun an unexpected and usually undesirable event
    Synonyms:
    accident mishap misfortune casualty misadventure contretemps

ارجاع به لغت mischance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mischance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mischance

لغات نزدیک mischance

پیشنهاد بهبود معانی