شکل جمع:
misfortunesبدبختی، بیچارگی، بدشانسی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His failures were not due to misfortune but to his own mistakes.
ناکامیهای او از بدبیاری نبود؛ بلکه از اشتباهات خودش ناشی میشد.
Husband and wife stand together both in prosperity and misfortune.
زن و شوهر هم در سعادت و هم در فلاکت با یکدیگر میمانند.
...misfortune has forced us to seek refuge here
... از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «misfortune» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misfortune