Misfire

ˌmɪsˈfaɪr ˌmɪsˈfaɪr ˌmɪsˈfaɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    misfired
  • شکل سوم:

    misfired
  • سوم‌شخص مفرد:

    misfires
  • وجه وصفی حال:

    misfiring

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
درنرفتن (گلوله یا بمب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Their secret plan misfired and they all ended up in jail.
- نقشه‌ی محرمانه‌ی آن‌ها نگرفت و همه به زندان افتادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misfire

  1. verb fail
    Synonyms: abort, backfire, blunder, break down, come to nothing, explode, fall flat, fall short, fizzle, fizzle out, fizz out, flop, flounder, go up in smoke, go wrong, miscarry, miss, peter out, poop out, slip

ارجاع به لغت misfire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misfire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misfire

لغات نزدیک misfire

پیشنهاد بهبود معانی