آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ بهمن ۱۴۰۳

    Blunder

    ˈblʌndər ˈblʌndə

    گذشته‌ی ساده:

    blundered

    شکل سوم:

    blundered

    سوم‌شخص مفرد:

    blunders

    وجه وصفی حال:

    blundering

    شکل جمع:

    blunders

    معنی blunder | جمله با blunder

    noun countable

    اشتباه بزرگ، اشتباه فاحش (ناشی از حماقت و نادانی یا بی‌دقتی و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    His blunders almost cost him his life.

    اشتباه‌های احمقانه‌اش نزدیک بود به قیمت جانش تمام شود.

    He was disappointed by his blunder on the final exam.

    از اشتباه فاحشش در آزمون نهایی مأیوس شد.

    verb - intransitive

    اشتباه کردن، مرتکب اشتباه شدن (از روی پخمگی یا نادانی یا بی‌احتیاطی و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The servant blundered and delivered the money at the wrong address.

    مستخدم اشتباه کرد و پول‌ها را به آدرس عوضی تحویل داد.

    I blundered when I accidentally deleted an important file from my computer without backing it up.

    وقتی به‌طور تصادفی یک فایل مهم را بدون پشتیبان‌گیری از کامپیوترم حذف کردم، مرتکب اشتباه شدم.

    verb - intransitive

    کوکورانه رفتن، با بی‌دقتی راه رفتن، بی‌محابا حرکت کردن، کورمال کورمال حرکت کردن

    The toddler blundered around the room, bumping into furniture and tripping over toys.

    کودک نوپا در اتاق بی‌محابا حرکت کرد، به مبلمان برخورد کرد و روی اسباب‌بازی‌ها افتاد.

    She blundered through the crowded streets, constantly turning the wrong way.

    او در خیابان‌های پرازدحام کورکورانه حرکت می‌رفت و مدام راه را اشتباه می‌رفت.

    verb - transitive

    از روی بی‌فکری گفتن، بدون فکر گفتن، غفلتاً ببان کردن

    She blundered her surprise.

    پاسخش را از روی بی‌فکری بیان کرد.

    He blundered and let slip the confidential information.

    او با بی‌فکری سخن گفت و اجازه داد اطلاعات محرمانه فاش شود.

    verb - transitive

    کورکورانه وارد شدن، به‌اشتباه وارد شدن، بی‌محابا وارد شدن، غفلتاً درگیر شدن

    The spider waits for the victim to blunder into the web.

    عنکبوت صبر می‌کند تا طعمه کورکورانه وارد تار شود.

    I blundered into the wrong classroom and realized my mistake when I saw unfamiliar faces staring at me.

    به‌اشتباه وارد کلاس اشتباهی شدم و وقتی چهره‌های ناآشنا را دیدم که به من خیره شده بودند، متوجه اشتباهم شدم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blunder

    1. noun mistake
      Synonyms:
      error slip fault oversight mistake goof blooper slip-up bungle flub lapse inaccuracy gaffe boo-boo muff fluff faux pas boner trip impropriety dumb move dumb thing to do howler indiscretion solecism
      Antonyms:
      correction accuracy fix restitution
    1. verb make mistake
      Synonyms:
      err slip up mess up screw up foul up bungle flub stumble botch misjudge fumble confuse ball up bobble bumble louse up gum up drop the ball flounder
      Antonyms:
      fix correct restore

    سوال‌های رایج blunder

    گذشته‌ی ساده blunder چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده blunder در زبان انگلیسی blundered است.

    شکل سوم blunder چی میشه؟

    شکل سوم blunder در زبان انگلیسی blundered است.

    شکل جمع blunder چی میشه؟

    شکل جمع blunder در زبان انگلیسی blunders است.

    وجه وصفی حال blunder چی میشه؟

    وجه وصفی حال blunder در زبان انگلیسی blundering است.

    سوم‌شخص مفرد blunder چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد blunder در زبان انگلیسی blunders است.

    ارجاع به لغت blunder

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «blunder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blunder

    لغات نزدیک blunder

    • - bluing
    • - bluish
    • - blunder
    • - blunderbuss
    • - blunderer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.