امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fault

fɒːlt fɔːlt fɔːlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    faulted
  • شکل سوم:

    faulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    faults
  • وجه وصفی حال:

    faulting
  • شکل جمع:

    faults

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1
تقصیر، اشتباه، خطا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- It is not my fault.
- تقصیر من نیست.
- She believes it was the doctor's fault that Peter died.
- او معتقد است که خطای دکتر بود که پیتر درگذشت.
- It's not my fault she didn't come!
- تقصیر من نیست که او نیامد!
- It is his fault that they are late.
- تقصیر اوست که دیر کرده‌اند.
noun countable
عیب، نقص، کاستی
- ... his fault and virtues are hidden
- .... عیب و هنرش نهفته باشد
- An electrical fault caused the fire.
- نقص برق آتش‌سوزی را به دنبال داشت.
- He loves me in spite of my faults.
- او مرا با وجود کاستی‌هایم دوست دارد.
- There is a fault in the engine.
- موتور عیب دارد.
- Your plan has many faults.
- نقشه‌ی شما کاستی‌های زیادی دارد.
- We found many faults with the new bridge.
- ما عیوب زیادی را در پل جدید پیدا کردیم.
- Her singing could not be faulted.
- آواز او نقص نداشت (کسی نمی‌توانست از آواز او عیب بگیرد).
- Merchandise sold with all faults.
- کالاهایی که به رغم همه‌ی کاستی‌ها به فروش می‌رسند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
ورزش (تنیس یا برخی ورزش‌های دیگر) خطا، فول
- service faults
- خطاهای سرویس
- foot fault
- خطای پا
noun countable
زمین‌شناسی گسل، گسله
- Satellite images reveal fault line and extent of Türkiye quake destruction.
- تصاویر ماهواره‌ای خط گسل و میزان تخریب زلزله‌ی ترکیه را نشان می‌دهد.
- North Anatolian Fault
- گسل شمال آناتولی
- Reverse faults occur in areas where the crust is being shortened such as at a convergent boundary.
- گسل معکوس در مناطقی که پوسته مانند مرز همگرا در حال کوتاه شدن است رخ می‌دهد.
- The huge faults running across California.
- گسله‌های عظیمی که در سرتاسر کالیفرنیا امتداد دارند.
- Frequent earthquakes have occurred along the San Andreas Fault.
- زمین‌لرزه‌های پی‌درپی در امتداد گسل سن آندریاس رخ داده است.
verb - transitive
مقصر دانستن، انتقاد کردن، خرده گرفتن، ایراد گرفتن، تقصیر را به گردن کسی/چیزی انداختن
- I can't fault the way they dealt with the complaint.
- نمی‌توانم از نحوه‌ی رسیدگی آن‌ها به شکایت ایراد بگیرم.
- He can't fault them for not coming.
- او نمی‌تواند از آن‌ها را برای نیامدن انتقاد کند.
- You can't fault the weather for the accident.
- تقصیر این حادثه را نمی‌توان به گردن هوای بد انداخت.
- She is always trying to find fault with me.
- او همیشه می‌کوشد از من ایراد بگیرد.
verb - intransitive
ورزش (تنیس و برخی ورزش‌های دیگر) خطا کردن
- That's the fourth serve he's faulted on today.
- این چهارمین سرویسی است که او امروز در آن خطا می‌کند.
- I faulted on my first serve.
- در سرویس نخست خودم خطا کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fault

  1. noun blame, sin; mistake
    Synonyms:
    accountability answerability blunder crime culpability defect delinquency dereliction error evil doing failing flaw foible frailty guilt impropriety inaccuracy indiscretion infirmity lapse liability loss of innocence malfeasance malpractice misconduct miscue misdeed misdemeanor negligence offense omission onus oversight peccancy responsibility slip slip-up solecism transgression trespass vice weakness wrong wrongdoing
    Antonyms:
    advantage benefit blessing correctness good perfection
  1. noun physical defect
    Synonyms:
    blemish debility deficiency demerit imperfection infirmity lack pimple shortcoming weakness weak point zit
    Antonyms:
    perfection soundness strength

Collocations

  • for (the) fault of

    (مهجور) به‌واسطه‌ی فقدان، در فقدان، به‌خاطر کم‌داشت

  • find fault (with)

    عیب‌جویی کردن، خرده‌گیری کردن، خرده گرفتن، ایراد گرفتن، عیب یافتن

Idioms

  • to a fault

    زیاده، زیادی، به‌حد افراط، بیش از حد

  • with all faults

    بدون تضمین بی‌عیب و نقص بودن، همین‌طور که هست، چکی

لغات هم‌خانواده fault

  • noun
    fault
  • verb - transitive
    fault

سوال‌های رایج fault

معنی fault به فارسی چی میشه؟

کلمه "fault" در زبان انگلیسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که در زمینه‌های مختلف می‌توان از آن استفاده کرد. در اینجا به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به این واژه می‌پردازیم.

معانی "fault"

1. اشتباه یا خطا (Mistake): یکی از معانی اصلی "fault" به اشتباه یا خطا اشاره دارد. زمانی که فردی در انجام کاری اشتباه می‌کند، می‌توان گفت که او یک "fault" دارد. این معانی در زمینه‌های مختلف مانند آموزش، کار و زندگی روزمره کاربرد دارد.

2. نقص (Defect): در مهندسی و تولید، "fault" به نقص یا ایراد در یک محصول یا سیستم اشاره دارد. این نقص می‌تواند باعث عملکرد نادرست یا خطرناک شود. به عنوان مثال، یک دستگاه الکترونیکی ممکن است به دلیل وجود یک "fault" عملکرد نادرستی داشته باشد.

3. گسل زمین‌شناسی (Geological Fault): در علم زمین‌شناسی، "fault" به گسلی اشاره دارد که در آن دو بخش از زمین به دلیل حرکات تکتونیکی از یکدیگر جدا می‌شوند. این نوع "fault" می‌تواند باعث زلزله شود و به همین دلیل مطالعه آن بسیار حائز اهمیت است.

4. مسئولیت (Liability): در زمینه حقوقی، "fault" به معنای مسئولیت یا تقصیر است. اگر فردی به دلیل رفتار نادرست خود باعث آسیب به دیگران شود، می‌توان گفت که او "at fault" است و مسئولیت آن را بر عهده دارد.

نکات جالب درباره "fault"

- استفاده در اصطلاحات مختلف: این واژه در اصطلاحات مختلفی مانند "fault tolerance" (تحمل خطا) و "fault detection" (تشخیص خطا) مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاحات به ویژه در فناوری اطلاعات و مهندسی نرم‌افزار اهمیت دارند.

- تفاوت با "blame": در حالی که "fault" به خود خطا یا نقص اشاره دارد، "blame" به عواقب و مسئولیت‌های ناشی از آن خطا مربوط می‌شود. به عبارت دیگر، "fault" به خود مشکل اشاره دارد، در حالی که "blame" به این اشاره دارد که چه کسی باید به خاطر آن مشکل پاسخگو باشد.

- نقش در روانشناسی: در روانشناسی، "fault" می‌تواند به احساس گناه یا شرم مرتبط باشد. افراد ممکن است وقتی که متوجه می‌شوند خطایی مرتکب شده‌اند، احساس گناه کنند و این احساس می‌تواند بر روی سلامت روانی آن‌ها تأثیر بگذارد.

- تحلیل داده‌ها: در علم داده و تحلیل داده‌ها، تشخیص "fault" در سیستم‌ها و الگوریتم‌ها یک حوزه تحقیقاتی مهم است. شناسایی و اصلاح نقص‌ها می‌تواند به بهبود عملکرد و دقت سیستم‌ها کمک کند.

ارجاع به لغت fault

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fault» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fault

لغات نزدیک fault

پیشنهاد بهبود معانی