فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Malpractice

mælˈpræktɪs mælˈpræktɪs

معنی و نمونه‌جمله

noun

عمل سوء ، سوء اداره، معالجه غلط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She sued her lawyer for malpractice.

او وکیل خود را به‌‌دلیل عملکرد اشتباه پیگرد قانونی کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malpractice

  1. noun abuse, misconduct
    Synonyms:
    misbehavior offense misdeed violation negligence carelessness transgression mismanagement dereliction malefaction

ارجاع به لغت malpractice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malpractice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/malpractice

لغات نزدیک malpractice

پیشنهاد بهبود معانی