شکل جمع:
offensesشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: offence
انگلیسی آمریکایی کار غیرقانونی، تخلف، جرم، بزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Drunk driving is a serious offense.
رانندگی هنگام مستی تخلفی جدی است.
Driving without a licence is an offence.
رانندگی بدون گواهینامه تخلف است.
It's the third time that he's been convicted of a drug offence.
این سومین دفعه است که بهدلیل جرم موادمخدر محکوم میشود.
to commit an offense
خطا کردن، تخلف کردن
دلخوری، رنجش، رنجیدگی، ناخشنودی، توهین، اهانت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't take offense at my criticism!
از انتقاد من آزرده نشو!
When I said that I didn't mean any offense.
وقتی که آن حرف را زدم منظورم ایجاد رنجش نبود.
No offense but your pants zipper is open!
اهانت نباشد ولی زیپ شلوارتان باز است!
His behavior gave great offense.
رفتار او موجب رنجش فراوان شد.
His behavior gave offense to everyone.
رفتار او همه را دلخور کرد.
ورزش حمله
The team's offense is stronger than their defense.
حملهی این تیم قویتر از دفاع آنهاست.
Our offense did not play well.
خط حملهی ما خوب بازی نکرد.
تهاجم، حمله
the weapon of offence
سلاح حمله
weapons of offence
سلاحهای تهاجم
دلخور کردن، رنجاندن، گران خاطر کردن
دلخور شدن، رنجیدن، گران خاطر شدن
بهترین دفاع حمله است (به دشمن نباید امان داد)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «offense» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/offense