با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Aggression

əˈɡreʃn əˈɡreʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    aggressions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
تجاوز، تخطی، تعرض، تاخت، پرخاش، دراز دستی، بنیاد جنگ، حمله، یورش، تهاجم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the German aggression against Poland
- حمله‌ی آلمان به لهستان
- His aggression towards his coworkers made the workplace uncomfortable for everyone.
- پرخاش او به همکارانش محل کار را برای همه ناخوشایند کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aggression

  1. noun attack, often military
    Synonyms: assailment, assault, blitz, blitzkrieg, encroachment, injury, invasion, offense, offensive, onset, onslaught, push, raid
  2. noun hostile or forceful behavior, attitude
    Synonyms: aggressiveness, antagonism, belligerence, blitz, combativeness, destructiveness, fight, hostility, pugnacity, push

Collocations

ارجاع به لغت aggression

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aggression» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aggression

لغات نزدیک aggression

پیشنهاد بهبود معانی