فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Aggregative

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • adjective
    برافزودگر، متمایل به تجمع یا تراکم
  • adjective
    مجموع، کلاً، سرجمع، همه با هم، گرد‌آمده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد aggregative

  1. adjective Formed of separate units gathered into a mass or whole
    Synonyms: aggregate, aggregated, mass

ارجاع به لغت aggregative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aggregative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aggregative

لغات نزدیک aggregative

پیشنهاد بهبود معانی