آخرین به‌روزرسانی:

Aggregative

معنی‌ها

adjective

برافزودگر، متمایل به تجمع یا تراکم

adjective

مجموع، کلاً، سرجمع، همه با هم، گرد‌آمده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aggregative

  1. adjective formed of separate units gathered into a mass or whole
    Synonyms:
    aggregate mass aggregated

ارجاع به لغت aggregative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aggregative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aggregative

لغات نزدیک aggregative

پیشنهاد بهبود معانی