آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ آذر ۱۴۰۴

    Aggregate

    ˈæɡrɪɡət ˈæɡrəɡeɪt ˈæɡrɪɡət ˈæɡrɪɡeɪt

    گذشته‌ی ساده:

    aggregated

    شکل سوم:

    aggregated

    سوم‌شخص مفرد:

    aggregates

    وجه وصفی حال:

    aggregating

    شکل جمع:

    aggregates

    معنی aggregate | جمله با aggregate

    noun countable uncountable

    اقتصاد ریاضی مجموع، کل، برایند، تجمیع، ترکیب

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    The data represents the aggregate of several independent studies.

    این داده‌ها، برایند چند مطالعه‌ی مستقل است.

    Researchers analyzed an aggregate of information collected over ten years.

    پژوهشگران، کل اطلاعاتی که طی ده سال جمع‌آوری شده بود را بررسی کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the aggregate number of the unemployed

    جمع تعداد بیکاران

    the aggregate of human knowledge

    جمیع دانسته‌های بشر

    noun countable uncountable

    سنگ‌دانه (به‌عنوان مصالح)

    aggregate, سنگ‌دانه (به‌عنوان مصالح)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The demand for cement and aggregate is expected to increase this year.

    انتظار می‌رود امسال تقاضا برای سیمان و سنگ‌دانه افزایش یابد.

    Coarse aggregates are used for stronger concrete foundations.

    سنگ‌دانه‌های درشت برای فونداسیون‌های مقاوم‌تر استفاده می‌شوند.

    adjective

    مجموع، کل

    The project’s aggregate cost exceeded the initial budget.

    کل هزینه‌ی پروژه از بودجه‌ی اولیه فراتر رفت.

    This report shows the aggregate amount of energy consumed last year.

    این گزارش، مجموع انرژی مصرف‌شده در سال گذشته را نشان می‌دهد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    aggregate flower

    گل فراهم

    aggregate fruit

    میوه‌ی فراهم/ انبوه

    verb - transitive

    جمع کردن، یک‌کاسه کردن، تجمیع کردن، گرد آوردن

    The platform aggregates customer orders to reduce shipping costs.

    این پلتفرم، سفارش‌های مشتریان را تجمیع می‌کند تا هزینه‌ی ارسال کاهش یابد.

    These numbers are too small on their own, but when aggregated they show a clear trend.

    این اعداد به‌تنهایی خیلی کوچک‌اند اما وقتی جمع شوند، روند مشخصی را نشان می‌دهند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    wealth aggregated by their commercial skill

    ثروتی که به‌دلیل مهارت آن‌ها در بازرگانی انباشته شده است

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد aggregate

    1. adjective forming a collection from separate parts
      Synonyms:
      combined collective mixed total assembled collected cumulative added composite accumulated amassed heaped piled corporate
      Antonyms:
      individual part particular
    1. noun collection
      Synonyms:
      accumulation sum total quantity amount mass pile mixture combination assemblage whole body bulk heap lump agglomeration conglomerate agglomerate totality all gross the works whole ball of wax whole enchilada whole schmear whole shooting match collection
      Antonyms:
      part one individual
    1. verb combine into a collection
      Synonyms:
      collect combine assemble add up total amount sum come accumulate mix number heap pile amass
      Antonyms:
      divide disperse break up

    Collocations

    in the aggregate

    جمعاً، بر افزوده، همگی

    لغات هم‌خانواده aggregate

    • noun
      aggregate, aggregation
    • adjective
      aggregate
    • verb - transitive
      aggregate

    سوال‌های رایج aggregate

    گذشته‌ی ساده aggregate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده aggregate در زبان انگلیسی aggregated است.

    شکل سوم aggregate چی میشه؟

    شکل سوم aggregate در زبان انگلیسی aggregated است.

    شکل جمع aggregate چی میشه؟

    شکل جمع aggregate در زبان انگلیسی aggregates است.

    وجه وصفی حال aggregate چی میشه؟

    وجه وصفی حال aggregate در زبان انگلیسی aggregating است.

    سوم‌شخص مفرد aggregate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد aggregate در زبان انگلیسی aggregates است.

    ارجاع به لغت aggregate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «aggregate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aggregate

    لغات نزدیک aggregate

    • - aggravating circumstances
    • - aggravation
    • - aggregate
    • - aggregation
    • - aggregative
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.