Heaped

hiːpt hiːpt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    heaps
  • وجه وصفی حال:

    heaping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(بریتانیایی) (قاشق و بشقاب و غیره) لبریز، پُر، لبالب، مالامال، مملو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a heaped teaspoonful of salt
- یک قاشق چای‌خوری [سَر] پُر نمک
- the leaped plate
- بشقاب پُر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heaped

  1. adjective amassed
    Synonyms: collected, stored, gathered

ارجاع به لغت heaped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heaped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heaped

لغات نزدیک heaped

پیشنهاد بهبود معانی