شنیدن (هرنوع صدایی بهصورت غیرارادی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He didn't hear me.
او (صدای) مرا نشنید.
His singing could be heard from afar.
آواز او از دور شنیده میشد.
گوش کردن، گوش دادن به، توجه کردن (به وسیلهی گوش کردن یا شنیدن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Please hear what I have to say!
لطفاً به حرفهایم گوش بدهید!
I went to hear her speak.
رفتم که نطق او را گوش کنم.
Please hear him out!
لطفاً بگذارید حرفش را بزند!
to hear a child's lessons
به درس پس دادن شاگرد گوش کردن
حضور داشتن (و گوش کردن)
to hear a concert
در کنسرتی حضور داشتن
to hear mass
در مراسم عشای ربانی شرکت کردن
خبر داشتن
I haven't heard from him in two months.
دو ماه است از او خبری ندارم.
I came as soon as I heard.
تا خبردار شدم آمدم.
I heard she is sick.
خبر یافتم که مریض است.
I always hear the latest rumors from him.
همیشه آخرین شایعات را از او میشنوم.
رسیدگی کردن، دادرسی کردن
a formal hearing of the complaints received against her
گزارش رسمی شکایات رسیده علیه او
to hear a case
به دعوی حقوقی رسیدگی کردن
شنیدن (شهادت در دادگاه)
Now the court will hear your testimony.
اکنون دادگاه شهادت شما را استماع خواهد کرد.
درک کردن، فهمیدن
I hear you.
تو را درک میکنم (میفهمم).
I hate this job, do you hear?
من از این کار بیزارم، فهمیدی؟
شنوا بودن، شنوایی (سامعه) داشتن
He can't hear at all, poor fellow!
بیچاره اصلاً نمیشنود!
پذیرفتن، اطاعت کردن
Hear my plea!
استدعای مرا برآورده کن!
Write it, or else you'll hear from me!
بنویس. والا هر چه ببینی از چشم خودت دیدهای!
You mustn't pay; no, I won't hear of it!
شما نباید پول بدهید، نه اصلاً نمیگذارم!
1- (از طریق نامه یا تلفن و غیره) خبر داشتن از، در تماس بودن
2- انتقاد شدن، مورد تنبیه قرار گرفتن
تا آخر گوش دادن
(نشان تحسین حضار) احسنت! احسنت!
(محلی) خبردار شدن، خبر یافتن، آگاه شدن
اجازه ندادن، مسموع ندانستن، مورد بررسی قرار ندادن
to hear something straight from the horse's mouth
از منبع موثق شنیدن، مستقیم از دهان خود شخص شنیدن
hear (something) on the grapevine
از اینور و آنور شنیدن، از دهان این و آن شنیدن، بنابه گفتهی دیگران
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hear