امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Heard

hɜrd hɜːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

A1
گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل hear

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- I couldn't hear anything else.
- هیچ چیز دیگری نمی‌شنیدم.
- I heard a strange noise.
- صدای عجیبی شنیدم.
- They heard a beautiful melody.
- ملودی زیبایی را شنیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heard

  1. verb Examine or hear (evidence or a case) by judicial process
    Synonyms:
    tried
  1. verb Listen and pay attention
    Synonyms:
    listened discovered learnt ascertained considered permitted caught understood received perceived gathered found participated obeyed eavesdropped seen descried hearkened harkened felt determined detected overheard attended
    Antonyms:
    ignored
  1. verb To perceive by ear
    Synonyms:
    harked hearkened listened apprehended caught descried detected heeded eavesdropped overheard attended
  1. adjective
    Synonyms:
    perceived listened to witnessed made-out noted made clear

ارجاع به لغت heard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/heard

لغات نزدیک heard

پیشنهاد بهبود معانی