نمد، پشم مالیده و نمد شده، نمدپوش کردن، نمدمالی کردن
زمان گذشته ساده فعل Feel
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قسمت سوم فعل Feel
This hat is made of felt.
این کلاه از نمد ساخته شده است.
a felt hat
کلاه نمدی
Too much washing has felted up this sweater.
شستوشوی زیاد این ژاکت پشمی را نمدمانند کرده است.
a felted floor
کف اتاق نمدپوششده
The edges of the billiard table are felted.
لبههای میز بیلیارد نمدپوشاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «felt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/felt