سومشخص مفرد:
pressesوجه وصفی حال:
pressingصفت تفضیلی:
more pressedصفت عالی:
most pressed(از نظر پول و وقت و زمان و مکان) تحتفشار، در مضیقه، در تنگنا، کمبود
I'm a little pressed for time - could we meet later?
از لحاظ وقت کمی در مضیقه هستم. آیا میتوانیم بعداً همدیگر را ببینیم؟
We are pressed for time.
از نظر زمان تحت فشار هستیم.
اتوکشیده، اتوشده، فشردهشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
pressed trousers
شلوار اتوکشیده
pressed paper
کاغذ فشردهشده
کم داشتن، در مضیقه بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pressed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pressed