Impressed

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      impresses

    • وجه وصفی حال:

      impressing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    تحت‌تأثیر قرارگرفته، اثرپذیرفته، تأثیرپذیرفته، متأثر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - impressed voters
    - رأی‌دهندگانِ تحت‌تأثیر قرارگرفته
    - an impressed friend
    - دوستِ تأثیرپذیرفته
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد impressed

    1. adjective aroused
      Synonyms: dazzled, snowed, affected, fascinated

    ارجاع به لغت impressed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «impressed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impressed

    لغات نزدیک impressed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند