با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Impressibility

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    تأثیرپذیری، اثرپذیری، نفوذپذیری، آسیب‌پذیری، حساسیت
    • - impressibility of the oil
    • - نفوذپذیریِ روغن
    • - With the impressibility of their age, they were ready to burst into tears.
    • - با توجه به تأثیرپذیری سنی که در آن قرار داشتند، در شرف به گریه افتادن بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد impressibility

  1. noun susceptibility
    Synonyms: impressionability, sentimentality, flexibility, pliancy, plasticity, affectability, tenderness, perceptivity, emotionality, sensitivity, sensitiveness, susceptibleness, sensibility

ارجاع به لغت impressibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impressibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impressibility

لغات نزدیک impressibility

پیشنهاد بهبود معانی