فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Impressibility

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

تأثیرپذیری، اثرپذیری، نفوذپذیری، آسیب‌پذیری، حساسیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

impressibility of the oil

نفوذپذیریِ روغن

With the impressibility of their age, they were ready to burst into tears.

با توجه به تأثیرپذیری سنی که در آن قرار داشتند، در شرف به گریه افتادن بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impressibility

  1. noun susceptibility
    Synonyms:
    sensitivity sensitiveness sensibility tenderness emotionality impressionability perceptivity affectability flexibility plasticity pliancy sentimentality

ارجاع به لغت impressibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impressibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impressibility

لغات نزدیک impressibility

پیشنهاد بهبود معانی