با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tenderness

ˈtendərnəs ˈtendənəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
مهربانی، محبت، شفقت، ظرافت، لطافت، نرمی، عطوفت، رأفت، دل‌رحمی، دلسوزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His tenderness was evident in the way he cared for the injured puppy.
- محبت او در نحوه‌ی مراقبت از توله‌سگ زخمی مشهود بود.
- The mother's tenderness was reflected in her loving gaze towards her baby.
- مهربانی مادر در نگاه محبت‌آمیز او به نوزادش نمایان می‌شد.
noun uncountable
دردناکی، حساس به لمس، حساسیت، ایجاد درد پس‌از لمس و فشار
- The tenderness in his voice as he spoke to his grandmother brought tears to her eyes.
- دردناکی صدایش در حین صحبت با مادربزرگ اشک او را در آورد.
- The tenderness of the newborn baby's skin
- حساسیت پوست نوزاد تازه‌متولدشده
noun uncountable
نرمی (غذا یا دیگر خوراکی‌ها)
- The tenderness of the steak was outstanding.
- نرمی استیک فوق‌العاده بود.
- The tenderness of the roast lamb was unmatched.
- نرمی بره‌کباب بی‌نظیر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tenderness

  1. noun A positive feeling of liking
    Synonyms: affection, fondness, lovingness, love, kindness, sympathy, gentleness, watchfulness, benevolence, consideration, compassion, soreness, goodness, affectionateness, courtesy, care, sensitivity, heart, warmth, warmness, weakness, warmheartedness, philia, rawness
    Antonyms: hatred, ruthlessness, brusqueness
  2. noun Warm compassionate feelings
    Synonyms: tenderheartedness
  3. noun A feeling of concern for the welfare of someone (especially someone defenseless)
    Synonyms: softheartedness

ارجاع به لغت tenderness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tenderness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tenderness

لغات نزدیک tenderness

پیشنهاد بهبود معانی