Hatred

ˈheɪtrɪd ˈheɪtrɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hatreds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
دشمنی، کینه، عداوت، بغض، بیزاری، تنفر، نفرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He had a profound hatred for dictatorship.
- او نسبت به دیکتاتوری نفرت عمیقی داشت.
- She looked at us with hatred.
- او با تنفر به ما نگاه کرد.
- There was hatred in her words.
- از حرف‌هایش بوی انزجار می‌آمد.
- His murder rekindled the ancient hatred between the two tribes.
- قتل او کینه‌ی دیرینه بین آن دو قبیله را دوباره مشتعل کرد.
- Hatred arouses hatred; love, love.
- کینه‌ورزی کینه می‌انگیزد و عشق عشق.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hatred

  1. noun severe dislike
    Synonyms: abhorrence, abomination, acrimony, alienation, allergy to, animosity, animus, antagonism, antipathy, aversion, bitterness, coldness, contempt, detestation, disapproval, disfavor, disgust, displeasure, distaste, enmity, envy, execration, grudge, hard feelings, hate, horror, hostility, ignominy, ill will, invidiousness, loathing, malevolence, malice, malignance, militancy, no use for, odium, pique, prejudice, rancor, repugnance, repulsion, revenge, revulsion, scorn, spite, spleen, venom
    Antonyms: like, liking, love, loving

ارجاع به لغت hatred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hatred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hatred

لغات نزدیک hatred

پیشنهاد بهبود معانی