امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abomination

əˌbɑːməˈneɪʃn əˌbɒməˈneɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abominations

معنی و نمونه‌جمله

noun
زشتی، پلیدی، نفرت، کراهت، نجاست، عمل شنیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Visiting all those quarrelsome relatives was an abomination.
- دیدار آن خویشاوندان شرور نفرت‌انگیز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abomination

  1. noun object of extreme dislike, hate
    Synonyms:
    nuisance bother evil horror shame curse detestation torment aversion plague anathema
    Antonyms:
    love joy enjoyment delight beauty blessing esteem treat
  1. noun wrongdoing
    Synonyms:
    wrong offense crime
    Antonyms:
    right benefit

Collocations

ارجاع به لغت abomination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abomination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abomination

لغات نزدیک abomination

پیشنهاد بهبود معانی