امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abominate

əˈbɑːməneɪt əˈbɒməneɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    abominated
  • شکل سوم:

    abominated
  • سوم‌شخص مفرد:

    abominates
  • وجه وصفی حال:

    abominating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
ناپسند شمردن، مکروه دانستن، تنفر داشتن، نفرت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I abominate fair-weather friends.
- از دوستان فرصت‌طلب سخت بیزارم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abominate

  1. verb detest
    Synonyms:
    abhor despise dislike hate loathe

ارجاع به لغت abominate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abominate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abominate

لغات نزدیک abominate

پیشنهاد بهبود معانی