گذشتهی ساده:
abominatedشکل سوم:
abominatedسومشخص مفرد:
abominatesوجه وصفی حال:
abominatingناپسند شمردن، مکروه دانستن، تنفر داشتن، نفرت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I abominate fair-weather friends.
از دوستان فرصتطلب سخت بیزارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abominate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abominate