شکل جمع:
enjoymentsلذت، خوشی، خوشایندی، برخورداری، بهرهمندی، خوشوقتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My greatest enjoyment in life is seeing my children.
بزرگترین خوشی من در زندگی دیدن فرزندانم است.
The couple's vacation to the beach was filled with relaxation and enjoyment.
تعطیلات زوج در ساحل پر از آرامش و خوشی بود.
I wish to increase your enjoyment of this trip.
میخواهم بر لذت شما از این سفر بیفزایم.
the enjoyment that music brings
لذتی که موسیقی به ارمغان میآورد
for your enjoyment
برای خوشایند شما
their enjoyment of a higher standard of living
بهرهمندی آنان از یک سطح زندگی بالاتر
the enjoyment of good health
برخورداری از سلامتی
one of her chief enjoyments
یکی از سرگرمیهای عمدهی او
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enjoyment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enjoyment