فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Ownership

    ˈoʊnərʃɪp ˈəʊnəʃɪp
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      ownerships

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • noun uncountable C1
      مالکیت، دارندگی
      • - land ownership
      • - مالکیت زمین
      • - private ownership
      • - مالکیت خصوصی
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد ownership

    1. noun possession of property
      Synonyms: buying, claim, control, cut, deed, dominion, end, hand, having, holding, occupancy, partnership, piece, possessorship, property, proprietary rights, proprietorship, purchase, purchasing, residence, slice, takeover, tenancy, tenure, title, use
      Antonyms: lease, renting

    لغات هم‌خانواده ownership

    ارجاع به لغت ownership

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ownership» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ownership

    لغات نزدیک ownership

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری