شکل جمع:
oxenشکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای دوم: -oxo
جانورشناسی گاو نر، ورزا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
I saw an ox at the farm today.
امروز یک گاو نر را در مزرعه دیدم.
...it requires an ox and an experienced man
... گاو نر میخواهد و مرد کهن
اُکس-، اُگز- (مربوط به اکسیژن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Oxidize metal surfaces to prevent corrosion and rust.
سطوح فلزی را اکسید کنید تا از خوردگی و زنگزدگی جلوگیری شود.
Oxygenate your body by practicing deep breathing exercises.
با تمرینات تنفس عمیق، بدن خود را اکسیژنرسانی کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ox» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ox