آخرین به‌روزرسانی:

Bugle

ˈbjuːɡl ˈbjuːɡl

شکل جمع:

bugles

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

شیپور، بوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The bugle call summoned the soldiers to dinner.

شیپور سربازان را به شام احضار کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bugle

  1. noun musical horn
    Synonyms:
    trumpet cornet clarion misery pipe

ارجاع به لغت bugle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bugle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bugle

لغات نزدیک bugle

پیشنهاد بهبود معانی