فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cornet

kɔːrˈnet ˈkɔːnɪt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی بریتانیایی نان قیفی (بستنی)

The children happily licked their cornets.

بچه‌ها با خوشحالی نان‌های قیفی‌شان را لیس می‌زدند.

The vendor handed the out cornets to the eager customers.

فروشنده نان‌های قیفی را به مشتریان مشتاق داد.

noun countable

موسیقی کورنت (نوعی ساز بادی برنجی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I am learning how to play the cornet.

دارم نحوه‌ی نواختن کورنت را یاد می‌گیرم.

The cornet gleamed under the stage lights.

کورنت زیر چراغ‌های صحنه می‌درخشید.

noun countable

قیف کاغذی (شیرینی و غیره)

The vendor handed me a warm cornet filled with freshly popped popcorn.

فروشنده یک قیف کاغذی گرم پر از پاپ‌کورن تازه به من داد.

The pastry chef filled the cornet with whipped cream.

قناد قیف کاغذی را با خامه‌ی فرم‌گرفته پر کرد.

noun countable

(نظامی) پرچم‌دار (سواره‌نظام)

The cornet led the cavalry troop into battle.

پرچم‌دار سواره‌نظام را به سوی نبرد هدایت کرد.

The young soldier aspired to be cornet one day.

سرباز جوان آرزو داشت روزی پرچم‌دار شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cornet

  1. noun a brass musical instrument with a brilliant tone; has a narrow tube and a flared bell and is played by means of valves
    Synonyms:
    trumpet instrument horn trump headdress

ارجاع به لغت cornet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cornet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cornet

لغات نزدیک cornet

پیشنهاد بهبود معانی