شکل جمع:
hornsجانورشناسی کالبدشناسی شاخ (برآمدگی دائمی نوکتیز روی سر جانوران مختلف که از پوششی از کراتین و سایر پروتئینها تشکیل شدهاست)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The ram has a large horn on its head.
قوچ شاخ بزرگی روی سرش دارد.
The rhinoceros has a solid horn.
کرگدن شاخ محکمی دارد.
بوق (دستگاهی در وسایل نقلیه که با به صدا درآوردن آن به دیگران اخطار میدهد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She honked the horn to let the other drivers know that she was passing.
بوق را به صدا درآورد تا به رانندگان دیگر اطلاع دهد که در حال عبور است.
The bus driver sounded the horn to alert pedestrians of its arrival.
رانندهی اتوبوس بوق را به صدا درآورد تا پیادهها را از رسیدن اتوبوس آگاه کند.
موسیقی هورن، کر (سازی از خانواده سازهای بادی برنجی)
The orchestra played a wonderful piece with the horns.
ارکستر یک قطعه فوقالعاده را با هورن نواخت.
I played a solo on my horn at the school concert.
در کنسرت مدرسه با کر تکنوازی را اجرا کردم.
ساختهشده از شاخ حیوانات
a knife with a horn handle
چاقویی با دستهی شاخی
horn-rimmed glasses
عینک دارای حاشیهی ساختهشده از شاخ حیوانات
هر چیز شاخمانند
a powder horn
باروتدان (=ظرف شاخمانند که در آن باروت میریزند)
horn pendant
آویزهی شاخمانند
تلفن
She is on the horn talking to her mother.
او پشت تلفن با مادرش حرف میزند.
She picked up the horn.
تلفن را برداشت.
شاخ زدن
The bull tried to horn the spectators.
گاو نر کوشید به تماشاچیان شاخ بزند.
The bull horned his opponents.
گاو نر به رقیبهایش شاخ زد.
انگلیسی بریتانیایی ناپسند شقشدن، شقی، نعوظ (کیر)
He was embarrassed when his horn became visible through his pants.
وقتی شقیاش از شلوارش نمایان شد، خجالت کشید.
He had a horn that was so big that it made all the other men envious.
نعوظش بهقدری بزرگ بود که باعث میشد همهی مردان به آن حسودی کنند.
فضولی کردن، دخالت بیجا کردن
(بیسبال) پرتاب گوی از پایگاه سوم به دوم و از دوم به اول
(عامیانه) خودستایی کردن
دچار یک معما، مجبور به گزینش یکی از دو چیز بد
pull (or draw or haul) in one's horns
1- خودداری کردن، جلوی خود را گرفتن 2- (روش خود را) ملایمتر کردن
(امریکا - عامیانه) تلفن
واژه "horn" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که بسته به زمینه، معانی متفاوتی میتواند داشته باشد. در اینجا به بررسی معانی مختلف این واژه و نکات جالب در مورد آن میپردازیم.
۱. تعریف اصلی
"Horn" به معنای "شاخ" است و به طور خاص به شاخهای حیوانات، مانند گاو، گوسفند و شاخهای موجودات دریایی اشاره دارد. شاخها معمولاً از کراتین ساخته شدهاند و به عنوان ابزاری برای دفاع، نمایش قدرت یا جلب توجه در زمان جفتگیری استفاده میشوند.
۲. کاربرد در موسیقی
"Horn" همچنین به نوعی ساز موسیقی اشاره دارد. سازهای بادی که به طور کلی به عنوان "horns" شناخته میشوند، شامل ترومپت، ترومبون و ساکسوفون هستند. این سازها با دمیدن هوا درون آنها صدا تولید میکنند و در انواع مختلف موسیقی، از جمله کلاسیک و جاز، مورد استفاده قرار میگیرند. یکی از نکات جالب در مورد این سازها این است که شکل و جنس آنها میتواند تأثیر زیادی بر کیفیت صدا داشته باشد.
۳. کاربرد در زبان عامیانه
در زبان عامیانه، "horn" میتواند به معنای "بوق" نیز باشد. به عنوان مثال، بوق خودروها به عنوان "horn" شناخته میشود. این نوع بوقها معمولاً برای جلب توجه یا هشدار به دیگران استفاده میشوند.
۴. اصطلاحات و عبارات مرتبط
در زبان انگلیسی، عبارات و اصطلاحات متعددی وجود دارد که شامل "horn" هستند. به عنوان مثال:
- "Tooting one's own horn": به معنای خودستایی و بزرگنمایی در مورد دستاوردهای خود است.
- "Horn of plenty": اشاره به فراوانی و ثروت دارد و معمولاً به شکل نمادین در هنر و ادبیات استفاده میشود.
۵. جنبههای فرهنگی و تاریخی
"Horn" در فرهنگهای مختلف نماد قدرت و شجاعت است. در برخی از فرهنگها، شاخها به عنوان نماد جادو و قدرتهای ماورایی در نظر گرفته میشوند. به عنوان مثال، در اسطورههای نورس، شاخها به جنگجویان و قهرمانان قدرت میدهند.
۶. جنبههای علمی
در علم، "horn" میتواند به ساختارهای مختلف اشاره کند، مانند "horns" در جانوران یا حتی در هندسه، جایی که به اشکال خاصی اشاره دارد. به عنوان مثال، در هندسه، "horn" میتواند به نوعی سطح یا شکل خاص اشاره کند که دارای ویژگیهای قابل توجهی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «horn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/horn