شکل جمع:
antennaeهمچنین میتوان از شکل جمع antennas به جای antennae استفاده کرد.
جانورشناسی شاخک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The crab's antennae helped it sense its surroundings.
شاخکهای خرچنگ به آن کمک کرد تا محیط اطرافش را حس کند.
The beetle's antennae twitched as it searched for food.
هنگام جستوجوی غذا، شاخکهای سوسک تکان میخورد.
قدرت درک (بهصورت جمع میآید)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She trusted her antennae, knowing that they had guided her well in the past.
او به قدرت درکش اعتماد کرد، زیرا میدانست که در گذشته بهخوبی او را راهنمایی کردهاند.
The detective's antennae led him to the crucial clue in the case.
قدرت درک کارآگاه او را به سرنخ حیاتی پرونده هدایت کرد.
آنتن (افزارهای برای تبدیل سیگنال الکتریکی به امواج الکترومغناطیسی (در حالت فرستندگی) و تبدیل امواج الکترومغناطیسی به سیگنال الکتریکی (در حالت گیرندگی))
The car's antenna was damaged in the storm.
آنتن خودرو در طوفان آسیب دید.
He adjusted the antenna on his television to get a better signal.
آنتن تلویزیون خود را تنظیم کرد تا سیگنال بهتری دریافت کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «antenna» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/antenna