شکل جمع:
tubasموسیقی توبا (از سازهای بادی برنجی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She played the tuba beautifully during the concert.
او در طول کنسرت بهزیبایی توبا مینواخت.
The tuba added a rich sound to the marching band.
توبا صدایی غنی به گروه راهپیمایی اضافه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tuba» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tuba