زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Hormone

ˈhɔːrmoʊn ˈhɔːməʊn

شکل جمع:

hormones

معنی

noun

(زیست‌شناسی - شیمی) هورمن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hormone

  1. noun the secretion of an endocrine gland that is transmitted by the blood to the tissue on which it has a specific effect
    Synonyms:
    adrenaline insulin steroid androgen progesterone estrone cortisone endocrine internal secretion auxin autacoid androsterone adrenosterone corticosterone dehydrocorticosterone cholecystokinin

سوال‌های رایج hormone

شکل جمع hormone چی میشه؟

شکل جمع hormone در زبان انگلیسی hormones است.

ارجاع به لغت hormone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hormone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hormone

لغات نزدیک hormone

پیشنهاد بهبود معانی