آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Endocrine

ˈendəkrɪn ˈendəʊkrɪn

معنی endocrine

noun adjective

غده تراوش‌کننده‌ی داخلی، غده بدون مجرا و به داخل ترشح‌کننده، غده درون‌تراو، درون‌ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد endocrine

  1. noun the secretion of an endocrine gland that is transmitted by the blood to the tissue on which it has a specific effect
  1. noun any of the glands of the endocrine system that secrete hormones directly into the bloodstream
    Synonyms:
    endocrine-gland ductless-gland
  1. adjective of or belonging to endocrine glands or their secretions
    Synonyms:
    Antonyms:

ارجاع به لغت endocrine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «endocrine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endocrine

لغات نزدیک endocrine

پیشنهاد بهبود معانی