آخرین به‌روزرسانی:
Merocrine
ˈmerəkrɪn
ˈmerəkrɪn
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
زیست‌شناسی پاره‌ریز، قطره‌ریز (مربوط به عضوی از بدن که بدون آسیب زدن به خودش، ماده‌ی شیمیایی تولید می‌کند)
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The pancreas is an example of an organ that exhibits merocrine secretion.
لوزالمعده نمونه‌ای از اندامی است که ترشح پاره‌ریز دارد.
Salivary glands use the merocrine method to release mucin-rich saliva.
غدد بزاقی از روش قطره‌ریزی برای ترشح بزاق حاوی موسین استفاده می‌کنند.
ارجاع به لغت merocrine
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «merocrine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/merocrine
لغات نزدیک merocrine
- - merman
- - meroblastic
- - merocrine
- - meromorphic
- - meronymy