آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۲

    Withdraw

    wɪðˈdrɑː wɪðˈdrɔː / / wɪθ-

    گذشته‌ی ساده:

    withdrew

    شکل سوم:

    withdrawn

    سوم‌شخص مفرد:

    withdraws

    وجه وصفی حال:

    withdrawing

    معنی withdraw | جمله با withdraw

    verb - transitive C1

    پس گرفتن، باز گرفتن، برداشتن، بیرون کشیدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    to withdraw one's resignation

    استعفای خود را پس گرفتن

    I withdrew $100 from my account.

    100 دلار از حسابم برداشت کردم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    From the box he withdrew the old document.

    سند کهنه را از جعبه بیرون آورد.

    As soon as I looked at her, she withdrew her glance.

    تا به او نگاه کردم، نگاهش را به طرف دیگر برگرداند.

    He turned the key and withdrew the bolt.

    کلید را چرخاند و چفت در را پس کشید.

    verb - intransitive

    دست کشیدن، عقب‌نشینی کردن، صرف‌نظر کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Illness forced him to withdraw from social activities.

    بیماری او را مجبور کرد که از فعالیت‌های اجتماعی دست بکشد.

    After a bloody battle, the enemy withdrew.

    پس از یک نبرد خونین دشمن عقب‌نشینی کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد withdraw

    1. verb remove something or someone from situation
      Synonyms:
      leave go remove take out eliminate extract retreat depart exit pull out take off get away drop out retire quit detach draw back vacate back out bow out bail out draw away give way take away phase out pull back shrink recede get off secede disengage give ground absent oneself recoil check out switch fall back run along get lost make oneself scarce keep aloof keep apart take a hike take leave seclude oneself abjure blow book ease out exfiltrate quail
      Antonyms:
      stay remain
    1. verb retract; declare void
      Synonyms:
      recall reverse retract revoke rescind take back abolish nullify invalidate quash annul dissolve repress suppress stamp out disavow repudiate disclaim recant unsay abrogate ban bar call off forswear renege renig retire abjure
      Antonyms:
      allow permit advance

    Idioms

    withdraw into oneself

    در خود فرو رفتن، در فکر فرورفتن (و به اطراف توجه نداشتن)

    سوال‌های رایج withdraw

    گذشته‌ی ساده withdraw چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده withdraw در زبان انگلیسی withdrew است.

    شکل سوم withdraw چی میشه؟

    شکل سوم withdraw در زبان انگلیسی withdrawn است.

    وجه وصفی حال withdraw چی میشه؟

    وجه وصفی حال withdraw در زبان انگلیسی withdrawing است.

    سوم‌شخص مفرد withdraw چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد withdraw در زبان انگلیسی withdraws است.

    ارجاع به لغت withdraw

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «withdraw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/withdraw

    لغات نزدیک withdraw

    • - with-it
    • - withal
    • - withdraw
    • - withdraw from a course
    • - withdraw into oneself
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.