گذشتهی ساده:
extractedشکل سوم:
extractedسومشخص مفرد:
extractsوجه وصفی حال:
extractingشکل جمع:
extractsاستخراج کردن
عصاره گرفتن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، اقتباس کردن، شیره، عصاره، زبده، خلاصه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He extracted two of my teeth.
او دو تا از دندانهای مرا کشید.
to extract a promise from someone
از کسی قول گرفتن
I finally extracted the necessary information from her.
بالأخره اطلاعات لازم را از او بیرون کشیدم.
All of this mine's gold has been extracted.
همهی طلای این معدن استخراج شده است.
The Germans extract several million tons of oil each year.
آلمانها هر ساله چندین میلیون تن نفت استخراج میکنند.
to extract juice from oranges
آب پرتقال گرفتن
It is hard to extract any meaning from his text.
دریافت مفهوم متن او دشوار است.
I extracted some of the errors in his book.
برخی از اشتباهات کتاب او را درآوردم.
I'll read you a few extracts of his poem.
چند گزیده از شعر او را برایتان میخوانم.
to extract a root
جذر گرفتن
beef extract
عصارهی گوشت گاو
vanilla extract
عصارهی وانیل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «extract» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extract