آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ بهمن ۱۴۰۳

    Extract

    ɪkˈstrækt ɪkˈstrækt ɪkˈstrækt ɪkˈstrækt

    گذشته‌ی ساده:

    extracted

    شکل سوم:

    extracted

    سوم‌شخص مفرد:

    extracts

    وجه وصفی حال:

    extracting

    شکل جمع:

    extracts

    معنی extract | جمله با extract

    noun verb - transitive adverb B2

    استخراج کردن

    adverb noun verb - transitive

    عصاره گرفتن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، اقتباس کردن، شیره، عصاره، زبده، خلاصه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He extracted two of my teeth.

    او دو تا از دندان‌های مرا کشید.

    to extract a promise from someone

    از کسی قول گرفتن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I finally extracted the necessary information from her.

    بالأخره اطلاعات لازم را از او بیرون کشیدم.

    All of this mine's gold has been extracted.

    همه‌ی طلای این معدن استخراج شده است.

    The Germans extract several million tons of oil each year.

    آلمان‌ها هر ساله چندین میلیون تن نفت استخراج می‌کنند.

    to extract juice from oranges

    آب پرتقال گرفتن

    It is hard to extract any meaning from his text.

    دریافت مفهوم متن او دشوار است.

    I extracted some of the errors in his book.

    برخی از اشتباهات کتاب او را درآوردم.

    I'll read you a few extracts of his poem.

    چند گزیده از شعر او را برایتان می‌خوانم.

    to extract a root

    جذر گرفتن

    beef extract

    عصاره‌ی گوشت گاو

    vanilla extract

    عصاره‌ی وانیل

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد extract

    1. noun something condensed from whole
      Synonyms:
      excerpt selection passage quotation abstract cutting clipping essence juice concentrate distillate distillation infusion decoction citation elicitation
      Antonyms:
      insertion
    1. verb physically remove, draw out
      Synonyms:
      take get draw out pull remove obtain gather withdraw separate pluck exact elicit secure derive express squeeze pry wring extricate evoke reap glean garner siphon press out cull select uproot eradicate weed out yank distill extort tear avulse evulse eke out catheterize extirpate
      Antonyms:
      add put in insert
    1. verb select a quotation
      Synonyms:
      choose cite quote copy excerpt abstract derive deduce elicit educe evolve bring forth glean cull cut out condense shorten abridge
      Antonyms:
      insert edit in

    لغات هم‌خانواده extract

    • noun
      extraction, extract
    • verb - transitive
      extract

    سوال‌های رایج extract

    گذشته‌ی ساده extract چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده extract در زبان انگلیسی extracted است.

    شکل سوم extract چی میشه؟

    شکل سوم extract در زبان انگلیسی extracted است.

    شکل جمع extract چی میشه؟

    شکل جمع extract در زبان انگلیسی extracts است.

    وجه وصفی حال extract چی میشه؟

    وجه وصفی حال extract در زبان انگلیسی extracting است.

    سوم‌شخص مفرد extract چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد extract در زبان انگلیسی extracts است.

    ارجاع به لغت extract

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «extract» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extract

    لغات نزدیک extract

    • - extracanonical
    • - extracellular
    • - extract
    • - extractable
    • - extraction
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.