گذشتهی ساده:
siphonedشکل سوم:
siphonedسومشخص مفرد:
siphonsوجه وصفی حال:
siphoningشکل جمع:
siphonsآبشویه، فلاش تانک، زانویی، لوله خمیده یا گلوشتری، سیفون، از لوله یا سیفون رد کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We siphoned gasoline from the tank.
از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.
Taxes siphon off most of our income.
مالیات بیشتر درآمد ما را درمیکشد.
She siphoned off part of the money into her own account.
بخشی از پول را (یواشکی) به حساب خودش ریخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «siphon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/siphon