فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Siphon

ˈsaɪfn ˈsaɪfn

گذشته‌ی ساده:

siphoned

شکل سوم:

siphoned

سوم‌شخص مفرد:

siphons

وجه وصفی حال:

siphoning

شکل جمع:

siphons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

آبشویه، فلاش تانک، زانویی، لوله خمیده یا گلوشتری، سیفون، از لوله یا سیفون رد کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We siphoned gasoline from the tank.

از باک ماشین (با لوله) بنزین کشیدیم.

Taxes siphon off most of our income.

مالیات بیشتر درآمد ما را درمی‌کشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She siphoned off part of the money into her own account.

بخشی از پول را (یواشکی) به حساب خودش ریخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد siphon

  1. noun a tubular organ in an aquatic animal (especially in mollusks) through which water can be taken in or expelled
    Synonyms:
    tube pipe funnel pump drain draw syphon
  1. verb convey, draw off, or empty by or as if by a siphon
    Synonyms:
    syphon siphon-off

ارجاع به لغت siphon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «siphon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/siphon

لغات نزدیک siphon

پیشنهاد بهبود معانی