شکل جمع:
citationsاستناد، نقل، ارجاع، ذکر، نقلقول (عبارت و مطلب و غیره)
The journalist included a citation from an anonymous source in the article.
این روزنامهنگار استناد به یک منبع ناشناس را در مقاله آورده است.
The book included a citation from a famous philosopher.
در این کتاب نقلقولی از یک فیلسوف مشهور آمده است.
حقوق احضاریه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The citation stated the date and time of the court hearing.
در احضاریه تاریخ و زمان جلسهی رسیدگی دادگاه ذکر شده است.
He was given a copy of the citation.
نسخهای از احضاریه به او داده شد.
(نظامی) تقدیرنامه
The general handed out the citations to the deserving soldiers.
ژنرال تقدیرنامهها را به سربازان شایسته داد.
The two devoted detectives received citations.
دو کارآگاه فداکار تقدیرنامه دریافت کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «citation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/citation