فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Citation

saɪˈteɪʃn saɪˈteɪʃn

شکل جمع:

citations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

استناد، نقل، ارجاع، ذکر، نقل‌قول (عبارت و مطلب و غیره)

The journalist included a citation from an anonymous source in the article.

این روزنامه‌نگار استناد به یک منبع ناشناس را در مقاله آورده است.

The book included a citation from a famous philosopher.

در این کتاب نقل‌قولی از یک فیلسوف مشهور آمده است.

noun countable

حقوق احضاریه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The citation stated the date and time of the court hearing.

در احضاریه تاریخ و زمان جلسه‌ی رسیدگی دادگاه ذکر شده است.

He was given a copy of the citation.

نسخه‌ای از احضاریه به او داده شد.

noun countable

(نظامی) تقدیرنامه

The general handed out the citations to the deserving soldiers.

ژنرال تقدیرنامه‌ها را به سربازان شایسته داد.

The two devoted detectives received citations.

دو کارآگاه فداکار تقدیرنامه دریافت کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد citation

  1. noun excerpt
    Synonyms:
    example reference passage quotation quote source illustration mention saying quoting
  1. noun award
    Synonyms:
    reward tribute commendation mention salutation encomium charge bidding summons panegyric
    Antonyms:
    demerit

لغات هم‌خانواده citation

  • noun
    citation

ارجاع به لغت citation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «citation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/citation

لغات نزدیک citation

پیشنهاد بهبود معانی