آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ تیر ۱۴۰۴

    Reference

    ˈrefrəns ˈrefrəns

    گذشته‌ی ساده:

    referenced

    شکل سوم:

    referenced

    سوم‌شخص مفرد:

    references

    وجه وصفی حال:

    referencing

    شکل جمع:

    references

    معنی reference | جمله با reference

    noun uncountable B2

    ارجاع، رجوع، مراجعه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She kept the instructions for future reference in a folder labeled “Important.”

    او دستورالعمل‌ها را برای ارجاع بعدی در پوشه‌ای با عنوان «مهم» نگه داشت.

    The guidebook has charts for easy reference.

    کتاب راهنما دارای نمودارهایی برای رجوع راحت است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    reference to an almanac

    رجوع به سالنامه

    The report was filed for future reference.

    گزارش برای مراجعه‌ی بعدی بایگانی شد.

    Items are arranged alphabetically for ease of reference.

    برای تسهیل رجوع اقلام به ترتیب الفبا تنظیم شده است.

    noun countable B2

    ارجاع، منبع (کتاب و مقاله و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The reference cited at the end of the article provided additional information.

    ارجاع ذکر شده در پایان مقاله اطلاعات تکمیلی را ارائه کرد.

    Can you provide a reference for the statistics you cited in your report?

    آیا می‌توانید منبعی برای آماری که در گزارش خود ذکر کرده‌اید ارائه کنید؟

    noun countable

    عطف، بازگشت، ارجاع (در نامه‌ی اداری)

    reference to your letter dated December ten

    عطف به نامه‌ی مورخ دهم دسامبر شما

    The reference in the letter did not match the information in the database.

    ارجاع موجود در نامه با اطلاعات موجود در پایگاه داده‌ها مطابقت نداشت.

    noun countable B2

    معرفی‌نامه

    Your application must be accompanied with three references.

    تقاضای شما باید همراه با سه معرفی‌نامه باشد.

    Please provide a reference from a previous employer when applying for this position.

    لطفاً هنگام درخواست برای این موقعیت شغلی، معرفی‌نامه‌ای از کارفرمای قبلی ارائه دهید.

    noun countable

    معرف (شخصی که می‌توان از او در مورد شخصیت یا توانایی شخصی دیگر تحقیق کرد)

    Can you provide a reference who can speak to your work ethic?

    آیا می‌توانید معرفی ارائه دهید که بتواند در مورد اخلاق کاری شما صحبت کند؟

    I need to contact your references before making a hiring decision.

    پیش از تصمیم‌گیری برای استخدام باید با معرف‌های شما تماس بگیرم.

    noun countable

    مرجع (اثری مانند فرهنگ لغت یا دایرة‌المعارف حاوی حقایق یا اطلاعات مفید)

    A list of references is given at the end of the book.

    فهرست کتاب‌های مرجع در آخر کتاب داده شده است.

    She always keeps a reference book on hand.

    او همیشه یک کتاب مرجع در اختیار دارد.

    noun countable

    اشاره

    His play is full of references to recent events.

    نمایشنامه‌ی او پر از اشارات به رویدادهای اخیر است.

    Ahmad made no reference to his debt.

    احمد اشاره‌ای به بدهی خود نکرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They omitted all reference to his prison record.

    هرگونه اشاره به سابقه‌ی زندان رفتن او را حذف کردند.

    adjective

    مرجع

    The reference measurements served as a guide for constructing the new building.

    اندازه‌گیری‌های مرجع به عنوان راهنمای ساخت ساختمان جدید عمل کردند.

    The reference value was used as a standard for evaluating the data.

    از مقدار مرجع به عنوان استانداردی برای ارزیابی داده‌ها استفاده شد.

    verb - transitive

    ارجاع دادن

    Remember to reference all the articles you use in your research paper.

    به یاد داشته باشید که به تمام مقالاتی که در مقاله‌ی تحقیقاتی خود از آن‌ها استفاده می‌کنید ارجاع دهید.

    Can you reference that quote from the book in your essay?

    آیا می‌توانید به آن نقل‌قول از کتاب در مقاله‌ی خود ارجاع دهید؟

    verb - transitive

    دارای ارجاع کردن، دارای پس‌گشت کردن (کتاب و غیره)

    This book is fully referenced.

    این کتاب دارای بخش ارجاع کامل است.

    I will reference the book.

    کتاب را دارای پس‌گشت خواهم کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reference

    1. noun remark, citation
      Synonyms:
      mention note hint indication allusion quotation citation attributing connecting relating mentioning stating implication innuendo associating bringing up pointing out advertence plug resource source insinuation
    1. noun testimonial of good character
      Synonyms:
      recommendation endorsement certificate credentials character certification good word tribute
    1. noun printed matter with information
      Synonyms:
      writing source evidence dictionary encyclopedia thesaurus cyclopedia archives

    Collocations

    in reference to

    در اشاره به، عطف به، بازگشت به

    make reference to

    اشاره کردن به، عطف کردن به، بازگشت دادن به

    reference book

    کتاب مرجع (کتابی که برای دسترسی به اطلاعاتی مشخص به بخش معینی از آن رجوع می‌‏شود)

    لغات هم‌خانواده reference

    • noun
      referee, reference, referral
    • adjective
      referable
    • verb - transitive
      refer, referee, reference

    سوال‌های رایج reference

    معنی reference به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Reference» در زبان فارسی به «مرجع» یا «منبع» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «reference» به اشاره یا اشاره‌گری گفته می‌شود که برای معرفی یک منبع، سند، کتاب، مقاله یا هر نوع اطلاعاتی که مورد استناد قرار می‌گیرد، به کار می‌رود. این مفهوم در حوزه‌های علمی، آموزشی، ادبی و حتی در مکاتبات رسمی اهمیت زیادی دارد و به منظور اعتباربخشی به اطلاعات و افزایش صحت مطالب مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    در مطالعات علمی و پژوهشی، «reference» نقش بسیار مهمی در ساختار مقاله‌ها، پایان‌نامه‌ها و گزارش‌ها ایفا می‌کند. پژوهشگران و نویسندگان با ذکر منابعی که اطلاعات خود را از آن‌ها گرفته‌اند، به خوانندگان امکان می‌دهند تا صحت مطالب را بررسی کنند و در صورت تمایل، به منابع اصلی مراجعه نمایند. این کار علاوه بر حفظ حق مالکیت معنوی نویسندگان اصلی، به ارتقای کیفیت علمی تحقیق نیز کمک می‌کند.

    در محیط‌های کاری و آموزشی، «reference» می‌تواند به معرفی‌نامه یا توصیه‌نامه اشاره داشته باشد که فردی برای اثبات صلاحیت‌ها، مهارت‌ها یا تجربیات یک شخص ارائه می‌دهد. این نوع «reference» معمولاً توسط کارفرمایان قبلی، استادان یا افرادی که شناخت کافی از متقاضی دارند نوشته می‌شود و در فرآیند استخدام یا پذیرش اهمیت زیادی دارد.

    در زبان‌شناسی و ادبیات، «reference» به اشاره یا ارجاعی گفته می‌شود که یک واژه، عبارت یا جمله به چیزی بیرونی اشاره می‌کند. این ارجاع‌ها می‌توانند به اشخاص، مکان‌ها، مفاهیم یا اشیاء خاص باشند که فهم متن را برای خواننده آسان‌تر می‌کنند و باعث انسجام معنایی می‌شوند.

    «reference» ابزاری کلیدی برای ارتباط میان اطلاعات، اشخاص و مفاهیم است که به کمک آن می‌توان منابع را مشخص کرد، اعتبار بخشید و روابط میان داده‌ها را روشن نمود. استفاده صحیح از مراجع و منابع، پایه و اساس هر کار تحقیقاتی، علمی و حتی اداری محسوب می‌شود.

    گذشته‌ی ساده reference چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده reference در زبان انگلیسی referenced است.

    شکل سوم reference چی میشه؟

    شکل سوم reference در زبان انگلیسی referenced است.

    شکل جمع reference چی میشه؟

    شکل جمع reference در زبان انگلیسی references است.

    وجه وصفی حال reference چی میشه؟

    وجه وصفی حال reference در زبان انگلیسی referencing است.

    سوم‌شخص مفرد reference چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد reference در زبان انگلیسی references است.

    ارجاع به لغت reference

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reference» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reference

    لغات نزدیک reference

    • - referable
    • - referee
    • - reference
    • - reference address
    • - reference book
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.