گذشتهی ساده:
referencedشکل سوم:
referencedسومشخص مفرد:
referencesوجه وصفی حال:
referencingشکل جمع:
referencesارجاع، رجوع، مراجعه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
She kept the instructions for future reference in a folder labeled “Important.”
او دستورالعملها را برای ارجاع بعدی در پوشهای با عنوان «مهم» نگه داشت.
The guidebook has charts for easy reference.
کتاب راهنما دارای نمودارهایی برای رجوع راحت است.
reference to an almanac
رجوع به سالنامه
The report was filed for future reference.
گزارش برای مراجعهی بعدی بایگانی شد.
Items are arranged alphabetically for ease of reference.
برای تسهیل رجوع اقلام به ترتیب الفبا تنظیم شده است.
ارجاع، منبع (کتاب و مقاله و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reference cited at the end of the article provided additional information.
ارجاع ذکر شده در پایان مقاله اطلاعات تکمیلی را ارائه کرد.
Can you provide a reference for the statistics you cited in your report?
آیا میتوانید منبعی برای آماری که در گزارش خود ذکر کردهاید ارائه کنید؟
عطف، بازگشت، ارجاع (در نامهی اداری)
reference to your letter dated December ten
عطف به نامهی مورخ دهم دسامبر شما
The reference in the letter did not match the information in the database.
ارجاع موجود در نامه با اطلاعات موجود در پایگاه دادهها مطابقت نداشت.
معرفینامه
Your application must be accompanied with three references.
تقاضای شما باید همراه با سه معرفینامه باشد.
Please provide a reference from a previous employer when applying for this position.
لطفاً هنگام درخواست برای این موقعیت شغلی، معرفینامهای از کارفرمای قبلی ارائه دهید.
معرف (شخصی که میتوان از او در مورد شخصیت یا توانایی شخصی دیگر تحقیق کرد)
Can you provide a reference who can speak to your work ethic?
آیا میتوانید معرفی ارائه دهید که بتواند در مورد اخلاق کاری شما صحبت کند؟
I need to contact your references before making a hiring decision.
پیش از تصمیمگیری برای استخدام باید با معرفهای شما تماس بگیرم.
مرجع (اثری مانند فرهنگ لغت یا دایرةالمعارف حاوی حقایق یا اطلاعات مفید)
A list of references is given at the end of the book.
فهرست کتابهای مرجع در آخر کتاب داده شده است.
She always keeps a reference book on hand.
او همیشه یک کتاب مرجع در اختیار دارد.
اشاره
His play is full of references to recent events.
نمایشنامهی او پر از اشارات به رویدادهای اخیر است.
Ahmad made no reference to his debt.
احمد اشارهای به بدهی خود نکرد.
They omitted all reference to his prison record.
هرگونه اشاره به سابقهی زندان رفتن او را حذف کردند.
مرجع
The reference measurements served as a guide for constructing the new building.
اندازهگیریهای مرجع به عنوان راهنمای ساخت ساختمان جدید عمل کردند.
The reference value was used as a standard for evaluating the data.
از مقدار مرجع به عنوان استانداردی برای ارزیابی دادهها استفاده شد.
ارجاع دادن
Remember to reference all the articles you use in your research paper.
به یاد داشته باشید که به تمام مقالاتی که در مقالهی تحقیقاتی خود از آنها استفاده میکنید ارجاع دهید.
Can you reference that quote from the book in your essay?
آیا میتوانید به آن نقلقول از کتاب در مقالهی خود ارجاع دهید؟
دارای ارجاع کردن، دارای پسگشت کردن (کتاب و غیره)
This book is fully referenced.
این کتاب دارای بخش ارجاع کامل است.
I will reference the book.
کتاب را دارای پسگشت خواهم کرد.
در اشاره به، عطف به، بازگشت به
اشاره کردن به، عطف کردن به، بازگشت دادن به
کتاب مرجع (کتابی که برای دسترسی به اطلاعاتی مشخص به بخش معینی از آن رجوع میشود)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reference» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reference