شکل جمع:
implicationsاشارهی ضمنی، دلالت، معنی ضمنی، مفهوم ضمنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
His statements had several implications.
اظهارات او بر چندین چیز دلالت میکرد.
He criticized the Director and, by implication , the whole of the organization.
او از مدیر و به طور ضمنی از کل سازمان انتقاد کرد.
پسایند، پیامد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new law has far-reaching implications for the future of journalism.
قانون جدید برای آیندهی روزنامهنگاری پیامدهای فراگیری داشت.
They failed to consider the wider implications of their actions.
آنها نتوانستند پیامدهای گستردهتر اقدامات خود را در نظر بگیرند.
The development of the site will have implications for the surrounding countryside.
توسعهی این مکان پسایندهایی برای حومهی اطراف خواهد داشت.
شرکت، دخالت، درگیری (بهویژه در جرم)
He resigned after his implication in a sex scandal.
او پس از دخالت در رسوایی جنسی از سمت خود استعفا داد.
She denied any implication in the theft, claiming she was nowhere near the scene of the crime.
او هر گونه دلالت در سرقت را رد کرد و مدعی شد که در نزدیکی صحنهی جرم نبوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «implication» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/implication