۷۰٪ تخفیف نوروزی تا ۷ فروردین ۱۴۰۴ - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Connotation

ˌkɑːnəˈteɪʃn ˌkɒnəˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    connotations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
دلالت ضمنی، توارد ذهنی، معنی ضمنی، بار معنایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- "Home" has different connotations from "house."
- معانی ضمنی "home" با "house" فرق دارد.
- The symbol of a lion carries connotations of strength and leadership.
- نماد شیر، بار معنایی قدرت و رهبری دارد.
- His tone had a connotation of sarcasm, even though his words seemed polite.
- لحن او دلالت ضمنی بر طعنه داشت، هرچند که کلماتش مؤدبانه به نظر می‌رسیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد connotation

  1. noun implication
    Synonyms:
    meaning significance suggestion hint association essence nuance overtone undertone coloring
    Antonyms:
    denotation

ارجاع به لغت connotation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «connotation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/connotation

لغات نزدیک connotation

پیشنهاد بهبود معانی